"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

تُندی بِنَهید تا از شرور شیاطین برهید. کُندی برگزینید و لِجام (دهنه) به مکث (خِرَد) بدهید و آرام آرام تا کام، گام به گام سپاس خدای بگزارید و گذشته ها (اشتباهات و خطا) را پلکان رشد به عوالم بالا قرار دهید تا به قُرب (هم سایه گی خدا) برسید

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

«حبس عبد»

جمعه, ۳ مرداد ۱۳۹۹، ۰۵:۰۸ ب.ظ

و می بینی «جنگلی» می سوزد

آسمان دل ات را

از چشمان ات می بارانی

تا «جنگل» از سوختن باز ایستد

 

تو سبزیِ «جنگل» اگر خواستی

چرا وی را به هجر وا داشتی

و وی

در اعماق وجودِ «عطش»«زده» ات نکاشتی؟ ...

 

آسمان دل ات پس از بارش اما

هنوز ابری می ماند ...!

...

این از آثار ستم است

که کسی روای بدارد

خواه به عمد

خواه از سر جهلی عمیییقق و چون تیغ

ریشه هایی بس تنومند را بریدن

برای رفاه حال «جنگلی» بس گَشَن

در زلالی و سرشاری وی ... ـ «خواهانِ» اوی پس چه شود!؟

که سالیان

کوی به کوی گِردِ تو گَشت

موی بریده و گیس افشان

گریه کنان و مویه کنان و شاد و خرامان، خندان گاه ...!؟؟؟ هان؟ ـ

 

طی می شود این هجر؟

خیر که نمی شود خیر! می شود خیر؟ ـ تو را به جانِ جهان سوگند ...؟، هان؟ ـ

 

پس

نا گاه

تصمیم می گیری تا روی خورشید را با پرده ای از درون بپوشانی

شاید شب

خود را در تو نهادینه کند

و روز را فراموش نمایی و بادا ...

  • مَهدی هُدایی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی