برگرد و یک بار دیگر، این بار: «ببین!»
خوبّ!، اکنون به خودت بنما از پست زیرین که پست پیشین بود چه برداشتی و در کار کاشتی؟ اگر نه، دوباره «بخوان» به نام خدا تا به کاربُردنِ «آن» که دست یافتی خبری بدهی برای دریافت ادامه یِ «آن»
سوره ی حمد را گشایش می ترجمانند که «آن» هم هست البتّه («بِ»)
«بِ» از بِسم الله الرحمن الرحیم یعنی برخیز از جای!، کاری بیآغاز!، بی کار لحظه ای از لحظات ات را نباز. کار کن. کار کن هر چه که بود، خصوص کاری که پُر از سود برای کُلِّ جهان به ترتیبِ اولویّتِ شان به تو می بود. فقط بپای که ستم نکنی. و ستم یعنی که باعث غم کسی بشوی.
کار از نا راحتی ها می کاهد. کار مثل سنگِ ساب است. مثل پرداختِ طلا کاری است که طلا را جلا می دهد. کار تو را جلا می دهد. بی کار نمان. حتّی یک آن!! و جلا کارِ کار، شخص خداست که «خویشِشان» هر آن ـ که برای ما یک دوران نامیده شود ـ در یک شأن (کار) هستند ـ کُلُّ یَومٍ هُوَ فِی شَأنٍ.
از کار غافل نشو. کار که کنی «راه» می آید سرِ راه ات. پا در «راه» می نهی و «راه» تو را به «سر چشمه» می بَرَدَت
کار کن! برخیز از جا! همین حالا! یا الله! بر خیز از جا و یک کار دست بگیر. نیست؟ بساز! تو خالق خویش و لحظه ها برای خویش ات (خودت) هستی. دور و بَرَت را تمیز کن. روی میز را تمیز کن. کتاب بخوان. فایل صوتی گوش بده. بنویس!!، فقط یاد تو باشد که کار تو بی هوده نباشد. اگر بی هوده است کنار بگذار. کار با هوده بیاب ...
فکر می کنی چرا قرآن با بِ = کار کن شروع شده است؟
و هر که از «نشانیِ» خدا پیروی بکند پذیرفته شده است (وَ السَّلامُ عَلی مَنِ إِتَّبَعَ الهُدی)
- ۹۹/۰۵/۲۸