"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

تُندی بِنَهید تا از شرور شیاطین برهید. کُندی برگزینید و لِجام (دهنه) به مکث (خِرَد) بدهید و آرام آرام تا کام، گام به گام سپاس خدای بگزارید و گذشته ها (اشتباهات و خطا) را پلکان رشد به عوالم بالا قرار دهید تا به قُرب (هم سایه گی خدا) برسید

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کاربرد» ثبت شده است

بنده تحقیق نمودم تا ببینم آیا فقرای جامعه می توانند بدون کمک کسی به بی نیازی دست یابند؟

 

نتیجه تحقیقاتم مثبت بود زیرا جهان به مرحله ای از رشد و امکانات رسیده است که به راحتی این کار یعنی بی نیاز شدن فقرای جامعه میسر شده است.

 

بر طبق نتیجه تحقیقاتم متوجه شدم امکانات به وفور هست اما نا امیدی افراد مانع دیدن امکانات می باشد. یعنی «نا امیدی» افراد جامعه علت اصلی بقای فقر می باشد.

 

من در تحقیقاتم متوجه شدم نبود آگاهی کافی و خبر نداشتن و ناشناخته ماندن وفور امکانات در جامعه علت دوم فقر در جامعه می باشد.

 

یعنی برای بی نیاز شدن فقرا اگر به این دو موضوع توجه کافی نماییم دیگر فقیری در جامعه نمی ماند مگر اینکه فردی عقب مانده ذهنی باشد که فقیر بماند و الا همه بدون استثنا از یک ثروتی که آنها را به بی نیازی برساند برخوردار می شوند.

 

ولی کسی که بخواهد بدون هدف ثروتی بر ثروتی انباشته نماید اصلا شایسته توجه نیست چرا که این فرد ارزشمند نیست و توجه ما به او حماقتی بیش نیست و از عدم یا کمبود آگاهی ما خبر داده و رسوایی مارا عیان می نماید.

 

و اینکه ما نیز نا امید زندگی می کنیم و دچار کمبود آگاهی هستیم و این خبر خوشی برای ما می تواند باشد تا دست به تغییر اندیشه های پوسیده و تاریخ مصرف گذشته خود بزنیم و در جستجوی امکانات موجود در جامعه و جوامع عصر اطلاعات برخیزیم.

 

مثلاً بنده در موضوع تهیه خوراک برای فقرا به تحقیق خود ادامه دادم و متوجه شدم علت اصلی گرسنه ماندن افراد جامعه این است که نمی دانند چه بخورند.

 

و علت دوم گرسنه ماندن افراد جامعه ناسپاسی از خداوند و چشم و هم چشمی آنان برای انتخاب غذاست. طوری که به رفع نیاز غذایی بدن خود غالبأ بی توجه اند اما به انتخاب شهوانی و خاص نوع غذا راغب هستند!!!

 

من میتوانم ادعا نمایم با دادن آگاهی به افراد جامعه تا آنچه را می خورند خوب بشناسند و نسبت به آن آگاهی کافی داشته باشند از فقر غذایی نجات می یابند که خداوند در پیامی خیلی کوتاه فرموده اند به غذای خود نگاه کنید. ولی ما اینگونه به اشتباه برداشت نموده ایم که یعنی با نگاه کردن به غذای خود بیشتر لذت ببرید!!! یعنی بها دادن و پرورش شهوات وایجاد تنوع بیشتر برای لذت از شهوانی خوردن!!!

 

و این عین پروراندن ناسپاسی از خداوند می باشد چرا که شکر گذاری و عملا تشکر از خداوند یعنی دیدن غذایی که می خوریم و شناخت ما از نوع غذاست نه چشم و هم چشمی و وفور لذت و شهوت در خوردن. تو در راه قدم نه / خود راه گویدت که چون باید رفت

  • مَهدی هُدایی

یک بسم الله الرّحمن الرّحیم می تواند چه بکند؟ یک بسم الله الرّحمن الرّحیم می تواند جهانی را چنانچه تو فهم توانِ آن بکنی «راه» بنماید و به یاریِ این آشفتگیِ آدم های گُمگشته یِ آن در آید اما، کو ذِهن رها و گوش شنوا و دو چشمان بینا و یک تنِ بِخرَد که حرف خدا درک بکند و با عمل، «آن» بِخَرَد؟

 

قرآن، کتاب ساختِ انسان برای هر دو جهان، بر مبنای: * یکی آسان، همراه با درس های ساده شده و روان و فراوان است و * دیگری فشُرده، با درس های اندک ولی پُر از مفاهیم و پُر کار و قدری وزین و نیازدار به عرق ریزان

 

هرکه فشرده گزینَد فشُردگی می بیند و کارِ بسیار را بر دوش می نهد و عرق می ریزد و هنر به خرج می دهد و پی ارائه ای برتر و شایسته تر می گردد و روز و حتّی شب هایش را کنار جویِ عبور بوی مولائیان در انتظارِ بلکه رسیدن به «آن» می گذراند و کم و بسیار حساب شده بر مبنایِ سودمندی می گوید و کم می خوابد و برای کم خوابیدن به جبرِ خیر، کم می خورد و برای کم خوردن، کم به آنچه می نبایستی می نِگَرَد و هوای گوش ها می دارد و کم می شنود و هوای لامسه را نیز دارد و گُل ها را به نام خدا تا بتواند می بوید و برای این که این همه را بتواند ـ اگر بتواند! ـ در این روزها راهِ تکانه و پُر رها در انتشار نام و راه خدا، رام و رقصان و شاد و خرامان می پوید که شایَد و، شاید باید حتّی! کسی وَ چه داند؟

 

و هرکه ساده گُزینَد بر توسنِ (اسبِ) سادگی بنشیند و تنها پاکی خود پاید و تابناکیِ راهی که می رود. اختیار با ماست

 

ادْعُ إِلَىٰ سَبِیلِ رَبِّکَ بِالْحِکْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ ۖ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ ۚ إِنَّ رَبَّکَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِیلِهِ ۖ وَهُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِینَ [١٦:١٢٥]
مردم را با حکمت و اندرز نیکو به راه پروردگارت فراخوان و با آنان به نکوترین شیوه مجادله کن. بى‌تردید پروردگار تو به حال کسى که از راه او منحرف شده داناتر است و هدایت یافتگان را نیز بهتر مى‌شناسد

 

فقط این که هرکه فشرده را بگزیند به مقامات برتری در «عاقبت» دست خواهد یافت که عدالت اجرا شده باشد. فإنّ مع العُسرِ یُسری، إنّ مع العُسرِ، یُسری، فإذا ـ اما ـ فَرَغتَ، فأنصَب وَ إلی رَبِّکَ فأرغَب (پس ـ دانستی ـ با فشرده آسان هم هست، ـ دانستی ـ با فشرده آسان هم هست پس به محض این که گزیده ی خود به پایان رساندی دوباره یکی تازه به کار گیر و ـ حواس تو باشد ـ که سمتِ نهایتِ کار (عاقبتش)، پروردگار تو باشد)

 

اکنون به بایِ بسم الله نظری بکنیم؟ به این بِ (در زبان گُزیده ی الله، عربی، باء است) باءِ ابتداء می گویند

 

ـ کسی مبادا اعتراضی به انتخاب زبان عربی توسّط حضرت رحمان بکند که بسی جُرم بزرگی است زیرا، وی نه زبان ها می شناسد و نه خدا. «ایشان» هم زبان ها را آفریده اند و رنگ های آدمیان را و هم برای اعتنا به این گرینش شان این گزیدن را گزیده اند. به هوش باشید که شما هیچ نیستید حتّی در مقابل یک ویروس کوچک یا ریزتر از آن یا در برابر انبوه بی کرانِ کهکشان. حواس تان را جمع کنید که چه اید!! مباد بی احترامی به ساحت قدس اعلیحضرت، جنابِ الله، تبارک و تعالی کسی بکند که بد می بینَد اگرچه به دستان توانمندِ مطلق حضرت «ایشان» فقط خیر جاری است امّا، کسی که خویش از خیررَسِ دستان خدا به شررَسِ ناتوانی و حسادت شیطان بُرد از حیطه ی حق بیرون شده است و وووااای بر نمازگزاران حتّی تا چه رسد به کافران و مشرکین و دشمنان عیان و پنهانِ دین ـ. هر زبانی خدا برمیگزیدند مردمان نق شان را می زدند

 

پس باءِ ابتدا به معنیِ آغازِ خودمان است. می شود آغاز می کنم را معنای پایه ایِ بِ بگیریم. مثل پسته و گردو ـ بِلاتشبیه ـ که پس از دو سه پوسته حقیقت آن نمایان می شود و بس خوش خوراک و خوش مزه است و مفید و کارآ و ثمرناک

 

اگر آغاز می کنم را برای بِ مِلاک بگیریم این پرسش ها پیش از حرکت، پاسخ می طلَبند:

1. این کار چیست ـ تعریف دقیق کار ـ؟

2. این کار به چه دلیلی دارد اختیار می شود ـ که چه برای که؟ بشود؟ ـ

3. این کار آیا جایگزینی برتر و سَر دارد؟

4. این کار زیانی برای کسی ندارد؟

5. سود این کار به چه کسانی با چه اولویّت هایی نسبت به کننده خواهد رسید؟

6. این کار آیا طبق قوانین هر دو جهان پایه ریزی شده است ـ عاقبتش به خیر هست؟ ـ؟

7. این کار از کِی آغاز خواهد شد؟ تا کِی به طول خواهد انجامید؟ در چه ساعات و روزهایی انجام می شود؟

8. مخاطبین این کار چه کسانی هستند؟

9. خدا کجای این کار هستند؟

10. از آینده های فردایی و «فردا ـ قیامتِ کُبری ـ» به این کار نگریسته شده است؟

11. امکانات مورد نیاز این کار برای انجام گرفتن به بهترین شکل ممکن و با کیفیت ترین مواد و احساسات چیستند و آیا در اختیار تصمیم گیرنده هستند؟

12. مجوّزهای الهی و انسانی آن مهیّایند؟

13. حیطه ی بازدهی کار کجای جهان است؟

14. محل اجرای کار کجاست؟

15. به چه دلیلی این کار برای انجام انتخاب شده است ـ آیا کار اختیار یا انتخاب شده است؟ ـ؟

16. کار مادی است یا معنایی ـ در رابطه با فیزیک جهان و آدم هاست ـ نامانا ـ، یا در ارتباط با معنایِ آنهاست ـ مانا ـ، یا در رابطه با فیزیک و معنای آنهاست؟ میزانِ چند به چندِ آن در رابطه با فیزیک و معنا در صورت سوم چیست؟

17. آیا تصمیم گیرنده (مسئول مستقیم آن) از قوانین، مسئولیّتها و وظایفی که پس از آغاز بر او چیره می شوند با خبر است ـ میزان مطالعه ی او در زمینه ی کاری که تصمیم به انجام آن دارد چقدر است ـ؟

18. تصمیم گیرنده توان تحمّل و  صبوری (لبخندورزیِ پیوسته بر اساس و بنیان اطمینان به باز بودن یا باز شدن تمام مسیر تا رسیدن به مقصودِ در مقصد به انتظار او نِشسته) را دارد؟

19. صاحبِ کار آیا با خود در حضور خدا پیمان می بندد که تا انتهای کار را از رساندن خود به هدف دست برندارد و در تمام طول مسیر پیوسته به نشانه ی سپاس بخندد؟

20. آیا تصمیم گیرنده معنای تصمیم (یا مرگ یا هدف) را خوب درک کرده است؟

21. آیا میزان سهام خدا در سود ـ نمی گوییم به میزان سرمایه ای که خدا گذاشته اند!! ـ از هم اکنون که پیش از تصمیم است مشخص شده است؟ و کِی و به چه صورت سود سهام خدا در کار پرداخت خواهد شود. آیا در دفتر حسابداری وی خدا جزو سهامداران پایه ثبت شده اند و صفحه ای به نام خودشان در آن دارند؟

22. میزان فایده ی کار برای بشریت یا مخاطبان چقدر است؟ و آیا هم راه با فایده برای دسته ای، زیان برای دسته ای دیگر از انسان و حیوان و جماد و مایع و جهان ایجاد نخواهد شد؟

 

از شما خواننده ی گرامی دو درخواست دارم تا بتوانم ادامه ی بسم الله الرّحمن الرّحیم را برایتان به اذن حضرت رحمان بنگارم:

 

نخست این که اگر پرسشی دیگر به ذهن تان برای پیش آغاز هر کاری می رسد که در پرسش های فوق نیست برای من بنگارید

 

و دوم این که ناگهان سر بر ندارید که ای بابا!، پس بهتر است هیچ کاری نکنیم. بلکه بیندیشید و یک مثال هر کدام تان برای من بنویسید ـ از سخت گرفته تا آسان (مثلاً خرید یک خودکار یا خودنویس توسّط تان تا خرید یک اتومبیل مدل بالاتر یا منزل خیلی وسیع تر یا بنای یک برج بلندتر از تمام برجهایی که دارید و به قیمت های کلان می فروشید و اجاره های بالا می گیرید و قیمت را شما در سطح بالا تعیین می کنید و نگه می دارید تا کسانی که به هر عنوان نتواسته اند بالا بیایند در زجر زندگی بکنند و در زجر بمیرند زیر بار اجاره های سنگین ممکن الگرفتن یا واجب الگرفته شدن توسّط صاحبان آن مغازه ها و خانه ها و مال ها و بازارها و پاساژها و ... ـ و این پرسش ها را در آن بررسی نمایید تا ببینید و درک کنید که چه آسان می شود در مسیر حق حرکت کرد و چه نتایج نابی بِر ـ نیک ـ و بَر ـ میوه ـ است بر آن. و ممنون حضرت رحمان الحمد لله رب العالمین

  • مَهدی هُدایی

شما:

سلام . پس از اینکه چندین شب و هر شب چندین بارمطلبتان را در مورد بسم الله الرحمن الرحیم را کند و آرام خاندم اما سئوالاتی برایم پیش آمد 

۱. اینکه هم این آموزه در تربیت ما بوده که آغاز روزمان با بسم الله باشد و اینکه آغاز هر کار با بسم الله و اینکه باتوجه به این مسئله که خانه دارم و در حال حاضر تربیت فرزندانم مهمترین کارم است و آنگاه که تصمیم به مادر شدن کردم کما بیش بدون اینکه این مطلب شما را در مورد بسم الله بدانم با نام خدا ودر نظر گرفتن شرایط همه اینها اقدام کردم حتی برای متولد شدن فرزند دومم ، اما همه شرایط دست ما نیست به طور مثال تعدیل نیرو در شغل همسر و ..... و با توجه به تبعاتی که حتی همین را در نظرم میگیریم اما در هر حال همه این اتفاقات غیر مترقبه هدف ما را در تیر رس قرار داده و با بسم الله دیگر از این منظر نمیتوانیم نگاه کنیم  برای واضح تر شدن سئوالم مثالی میزنم  شخصی برای قبولی در رشته دانشگاهی خوب تحقیق کرد ، درجه یک رتبه آورد ، درجه یک در کنار درس کار کرد تا از لحاظ اقتصادی به مشکل بر نخورد ، درجه یک خود را برای دور بودن از خانواده اماده کرد ، و......اما وقتی که نوبت بهره برداری از همین کاری که با بسم الله اغاز کرده رسید در مکان دولتی گفتند چون  معافیت پزشکی برای سر بازی داری ، چون پارتی نداری  ، البته میگویند چون معرف نداری ،  و حتی اگر به صورت سیار هم مثل مکانیکی که حرفه همسرم است انجام ندهد باز هم ..... و باز هم و بازهم هیچ وقت و هیچ گاه نمی توانیم هیچ کاری را بیاغازیم.   

۲ . اما سئوال دوم اینکه من با در نظر گرفتن همه جوانب فرزندانم را به دنیا آوردم  با هر انچه تبعاتش بود در مسیری که انشاءالله لبخند پروردگار را داشته باشم پرورش دادم و تقریبا امسال که در سنین بودند که امکان ساعاتی را در مهد و پیش داشتن به دو مسئله غیر مترقبه که نقشی نداشتم بر خوردم یکی حرف زشت زدن فرزندم و دیگری تعدیل نیروی همسرم که گفتم . و حالا که در شرایطی که بوجود آمد فقط ثبت نام در کتابخانه فرهنگی ترین کار بود در شرایط موجود بوجود آمده و تمرین رنگ آمیزی ، آموزش انگلیسی و قرآن و کار باقیچی و کاردستی و...که باتوجه به تجربه کاریم در مهد و پیش خودم اقدام کردم اما شرایط اجتماعی که برنامه ریزی کردم همه اینها را در محیط بیرون از منزل انجام دهد را دیگر فراهم نبود خودش و خواهرش بود پس اینجا بسم الله من چه شده یا میشود یا همچنان در مسیر بسم الله

۳ و دیگر اینکه ، اینکه گفتم خانه دارم بسیاری از کارهایی که با بسم الله شروع میکنم که پایانش شادی زایی و غم زدایی باشد از ساده ترین کار در منزل از پیشنهاد همسر که حالا که ارد داریم یه چیزی رو با هم قاطی کن و یه نون شیرین دلم میخاد و واقعا برای ایجاد شادی زایی همین کار کردم البته با در نظر گرفتن پیمانه و با همون چیزهایی که توی خونه داشتیم هم یه نون قندی خوشمزه شد و در مدل دیگرش نون شیرین نرم شد بدون فر ، با نگاه بسم الله گونه و ایجاد شادی زایی و غم زدایی تولید چیپس که واقعیتش شاید قبلا اینطور نمی شد و اینکه با در نظر گرفتن بسم الله و اینکه در ادامه سوره خدا را پا به پا و کنار خودمون ببینیم حاصلش اب کشی ظرف توسط فرزند چهار سالم وقتی برادر ۶ سالش خواب بود میخواستم ارام نگهش دارم و البته خودش اقدام کرده بود و اول به بازی هدایتش کردم و وقتی دیدم تولید سر و صدایی میشود که امکان بیداری برادرش را دارد شاید قبلا میگفتم مامان جان اهسته بازی کن و منم  میخواهم کارهایم بکنم ولی از پیشنهادش برای تولید شادی استفاده کردم و در ضمن خدا را هم کنار خود دیدم و از این کارهایی که شاید قبلا توجهی نمیکردیم 

 ۴ و همه این زیاده گویی ها را کردم که هم جواب سئوالم را در گزینه یک و دو بگیرم و هم در گزینه ۳ بگویم آنگونه که شما اینطور مطرح میکنید گاه سو تفاهمی پیش می اید که باید کارمان خیلی گسترده و احتیاج به تجهیزات خیلی زیادی باشد تا کارمان را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع شده باشد 

 

آگاهیگاه:

پاسخ پرسش نخست این که: هرکس به امید غیر خدا بنشیند و دست برای یاری دیگری و دیگران دراز کند و دل به فروختن تخصص و کارش به مقداری معین به سازمان یا دولت یا کارفرما یا آدمی دارا خوش کند تا تهِ عمرش برده است و بنده نیست. خدا به آدمی خِرد را برای این داد که به آن وسیله بتواند خود را آزاد از هر بند و قید و باری بالا بکشد و دست دیگران را بگیرد وقتی توانا شد نه این که مثل دولت و حکومت و کارفرما و سازمان و کارخانه و شرکت و امثالهم زیر دست را تا می تواند فشار بدهد که زیر دست و محتاج و گدا و دست به عصا و ترسان از غیر خدا نگاه بدارد. هرکس بایستی مهارتی بیاموزد و با آن برای خود کار بکند و اگر دیگران را به کار کشید با نیت ارتقاء درجات آنان باشد نه کشیدن بیگاری از آنها و خوار و ذلیل و پست و بدبخت نگاه داشتن شان. هرکس نانِ همّت خویش + عقل + کوشش درست + در مسیر درستش را می خورد. یعنی خدا به این کسان نانِ بی ابتلا می دهند. آنان که بهانه های نداشتن سرمایه برای کار انفرادی و چرخیدن زمین و فشار زمان و آزار این و آن و امثالهم را برای فرار از توان هایی که در خویش نهفته دارند مدام ورد زبان می کنند و با آن ها نق می زنند و غرغر کار دائم شان است همان که همان و همین که همین تا ته عمرشان می مانند. خدا به آدم کل اسماء را به صورت یکجا آموزانید و به او خرد روا دید و اهدا نمود و از روح خویش که نهایت است در او دمید که وی فقط خود را «چشمگو»ی حضرت «او» می دید و دیگر به هیچ کس تحت هیچ شرایطی وا نمی داد (قولوا لا اله الا الله تفلحوا) نه این که آدمی خود را و دیگری و دیگران را و جهان را و هرچه در آن را که برای عزّت او بود همه را بند و سد راه بشمارد و دست از این عقب ماندگی بر ندارد و پیوسته شکوائیه و گلابه بکارد و خستگی و فحش و فلاکتِ دائمانه بردارد

 

پاسخ پرسش دو شما اما این که: یکم شما و همسرتان تا ثروتمند نمی بودید حق نداشتید ازدواج کنید. پس دارید چوب خطای خودتان را می خورید. به خدا ربطی ندارد. خدا یاور کسانی است که «دارا» هستند و او را یاری می دهند و از او یاری برای ارتقاء درجات در تمام ارزش ها منجمله ثروت و دارایی می خواهند. شما بدون داشتن خانه ای برای خودتان و همسرتان بدون داشتن خانه ای برای خودش و برای شما و برای هریک از فرزندان با کدام جواز ازدواج کردید و فرزند به دنیا آوردید و حالا به دنبال این هستید که گفته اید بسم الله الرحمن الرحیم خدایا به امید تو بزن بریم توی دره زیرا هرکه بسم الله گفت دره برای بره تُو دلی می شود و کباب غاز و عشق و حال و کنار دریا و شام و ناهار و ... فأین تذهبونَ!؟ به خدا چه ربطی دارد و به بسم الله لفظی بی مهابای ما، اشتباهات در حد ما فوق فضای آدم هایی که حقیقت را نشناخته اند و خود را به آدم هایی که مدّعی حقّ بودن و خدا بودن بوده اند باخته اند؟، ها؟

بای بسم الله را که من مفصّل نوشتم که. باز هم باید بنویسم زیرا هرچه هست در همین بای بسم الله نهادینه است. اسم را هم نوشتم. الله را هم نوشتم. الرحمن را هم نوشتم. الرحیم را هم نوشتم. این ها می نویسم که پاسخ من شما را و هم سرتان را به تفکّر بکشاند (تفکّر را در کارگاه بازیافت یا هشت آیین یا به صورت جدا تا کنون حتماً بارها شنیده اید در کلاس ها) و از جا برخیزاندتان و بهانه ها را بسوزانید با استغفار (معنای استغفار را هم امیدوارم لطف خدا شامل حال ما گردد و برایتان بنویسم) و رو به خدا، پیدا کنید راه های بی نهایت رسیدن به ثروت و عزّت و شخصیّت و حقیقت را و بسم الله الرحمن الرحیم دیگر به جای واژه های تکراری بشود صدای سکوت تنفّس تان ... ان شاء الله

و سوم این که: یادمان بماند که کسی تربیت فرزند می داند که هرچه کتاب و مقاله و آیه و روایت و حدیث درباره تربیت فرزند در جهان و تاریخ وجود داشته و دارد را خوانده باشد اگرنه که خُب نتیجه می شود دخالت و دستور و خود بر او برتر و سر بینی و خود مسئول تربیت او شماردن و خود را مُحِقّ دانستن و او را کودک و نادان شمارش و نظارت آن به آن بر رفتار و گفتار و کردار او و گوشزد کردن و تنبیه کردن و توبیخ کردن و تهدید و تحدید کردن و ... امثالهم. و این هم با بسم الله لفظی رفاقتی و قرابتی ندارد. خدا حقیقت هر اجرای خوب هستند و شیاطین واقعیّات اجراهای بد و شر نه این که خدا واژه باشند و لقلقه ی آنها و شیاطین هم مشتی اوراد و پچپچه و سینسینسینسینسینسینسین کردن و بر سر و سینه کوبیدن

و نهایتاً چهار این که: خدا در کاربرد یعنی راحتی، آسایش خاطر و آرامش درون و شادی رفتار و کردار و گفتار، لبخند و در صورت ضرورت خنده های ملیحِ به «رقص» وادارِ تن و اندام و گونه و جان، ثروت که مایه ی عزّت است و شرافت ... و هرچه فضایل که بتوانید و حتّی در توان شما نباشد که شمارید. دنبال لفظ گم مبادا بشویم. گرچه الفاظ پس از عجین شدن با حقیقت آن ها ما را بسی رها از گره ها و بندها و عقده ها و خستگی و احساس ناخوب و کِرِختی می کنند چون ورزش برای اندام ها

برخیزید از جا برای به نام خدا تقوموا لله

  • مَهدی هُدایی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الم [٢:١]

الف، لام، میم

﴿١﴾

   

ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ [٢:٢]

آن کتاب [بلند مرتبه‌] هیچ تردیدى در آن نیست، راهنماى پرهیزگاران است

﴿٢﴾

   

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ [٢:٣]

آنان که به غیب ایمان مى‌آورند و نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم، انفاق مى‌کنند

﴿٣﴾

   

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ [٢:٤]

و آنان که به آنچه به تو نازل گردیده و آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان مى‌آورند و اینانند که به آخرت یقین دارند

﴿٤﴾

   

أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [٢:٥]

آنان بر هدایتى از پروردگار خویشند و هم ایشان رستگارانند

 

 

حروف الفبا سرمایه جدا ناشدنی شما هستند. ایا چه بهره هایی از آن ها ببرید در دستان شماست

«آن» «کتاب» که در دستان شماست، تردید نکنید که «راه» را به شما نشان خواهد داد فقط اگر که «خود»«پا» باشید و مدام بر مبنای «آن» گام بردارید

 

«خود»«پا»ها آن گاه (هر وقت و هر جا) که کسی هم نیست می دانند که خدا هستند و سیستم ضبط و ثبت «ایشان» به شدّت و بدون تعطیلی و اشتباه در حال نگارش اند و وصل بودن به سیستم «ثبت» و «ضبط» الهی (نماز) را پایه پندار و رفتار و گفتار و کردارشان می گیرند {و برای همین نیز از هر فحشاء و مُنکَری ـ زشتی و بدی ـ دور هستند} و ذرّه ای از دارایی ها و داشته های شان را ثمره توان و هوش و کوش خود نمی شمارند و از آن ها برای پاکیزه و زلال ماندن شان به دیگران نیز می دهند تا چون جویبار زندگی بکنند نه در مُرداب و باتلاق بخل و حرص و طمع

 

و «خود»«پا»«ها» با اجرای این قرآن که بر «تو» نازل شده است و با «کُتُب» دیگر پیام آوران گذشته پیش از تو آرام می گیرند و آن جهانِ حساب جاودان را شده انگار می دانند انگار که در «آن» اند

«خود»«پا»ها دست در «دستان» خدا به سمت خواسته های «ایشان» روان هستند و همان ها فقط (که در پیروی مطلق از حقّ روییدند ـ رُستَند ـ) رَستَند

  • مَهدی هُدایی

  [4/17, 00:47]استاد عزیز سلام. من گروه را ترک نمیکنم. اما بدلیل شرایط موجود برنامه و زمان کارمان بسیار زیاد شده. از شما و همسفران عزیز میخاهم که مرا از دعای خیرشان فراموش نکنند و نیز از خداوند بخاهیم که این شرایط را بر ما اغاز به خیر کنند. بنده 101

** اکنون نیازی به دعوت خدا (دعا) برای «تماشا»ی وضع موجود جهان نیست زیرا جهان توسّط انسان های ساکت در برابر فساد و فحشا و انواع ستم ها و قمار و خُمار و انسان های قمارباز و عرق خور و فاسد و فاحشه و ستمگران قهّار به این روز سیاه کنونی خود افتاده است و خدا روی از این مردمان زمین برگردانده اند مگر با تقوایان که آنها را نیز «ایشان» نزد خود در نیمه شبان گاهان چنانچه بی ریا و دغل و در عین زیستِ عادلانه باشند می پذیرند

جهان و جهانیانِ ستم پذیر و ستم گر و پیرو مطلق شیطان همه شان یک جا همه شان، چه آنان که در مقابل ستم ها سکوت کردیم چه آن ها که ستم ها می کنند و کردند و کرده اند و خواهند کرد و ستم هایی که کردیم هریک به نوبه و اندازه خودمان در حال انهدام هستیم و غافل از آن هنوز آدمیان هیچ عین خیال مان نیست که کیست که به کیست و هرکس به فکر خویش است و کوسه اگر بود به فکر ریش

شما «همسفر» گرامی نیز امید از کف مَنِه و خویش به سپاس برای داشته ها بگمار و تن به رقص شکر بردار و شاد و خرامان بزی پی یافتن «راه» «ورود»ی حضور دائم به محضر رحمان، عزیز یگانه، مهربان


[4/17, 02:58] بنده 1734 * هرگز دست کسی را که بسویت دراز شد خالی بر مگردان!!!وقتی مطمئن نیستیم این فرد آیا حقیقتا نیازمند است راست گوست یا دروغ گو چکار کنیم؟

** اگر می توانید تحقیق کنید کنید. اگر نمی توانید در حدّی بسیار اندک ـ زیرا دست دراز شده به سوی شما را نباید خالی برگردانید ـ به او بدهید و عذر از خدا بخواهید که چون امکان تحقیق نداشتید مبادا کلاهبردار پروری کرده باشید به او بیش تر داشتید و ندادید


[4/17, 03:04] * راه درست راست را پیش از آغاز از انتها به ابتدا رسم کن ( مسیر امن و پایان نیک آن را ترسیم کن) میشه این کار را با مثال آموزش دهید؟ متشکرم

** مثلاً اگر شما تصمیم گرفتید در یک رشته دانشگاهی ثبت نام کنید و هزینه های بسیار زمان و پول و انرژی کنید پیش از از آغاز به اجرای تصمیم تان بروید و انتهای فارغ التحصیلی تان را ترسیم کنید و ببینید آیا می ارزیده است که شما آن همه هزینه ها کنید؟ آیا به کجا رسیده اید پس از فارغ التّحصیلی؟ آیا به اهدافی که داشته اید رسیده اید؟ آیا خوب بوده است که شما آن کار را بکنید؟ این را می توانید در ازدواج هم مثال بزنید و در همه چیز و همه کاری. مثلاً آیا اگر ازدواج کنید پس از ازدواج چه چیزهایی به دست می آورید و آیا چیزی یا چیزهایی یا اصلاً کُل هست و نیست تان به باد می رود ...؟ باقی مثال ها را خودتان بزنید برای خودتان بر همین مبنا. و اگر هم تصمیم گرفتید کار را انجام دهید نقشه مسیر را درست و امن بکشید و بر اساس آن اقدام و حرکت کنید


[4/17, 03:09] * گمراه را دنبال نکن!!! گمراه را با چه نشانه هایی می توانیم بشناسیم؟

** گمراه یک نشانه بیشتر ندارد و آن هم این است که او شما را به سمتی می برد که آرامش و آسایش شما را از شما بگیرد و شما را غرق در درگیری های دنیایی کند و عُقبی را فراموش کنید و همه زندگی تان بشود دنیا: بابا ول کن بابا! بیا بخوریم و بخوابیم و بگردیم و پول در بیاوریم و خانه و آپارتمان و ویلا و زمین و ثروت بیندوزیم روی هم و عشق کنیم و عرق بنوشیم و مست بکنیم و بزنیم و برقصیم و بکنیم و بدهیم و کلاه سر این و آن بگذاریم و کلاه این و آن را برداریم و بر خران حکومت بکنیم و گاوان را بدوشیم و گوسپند برای خودمان بپرویم و گلادیاتورها بار بیاوریم و حال این فرصت دنیا را ببریم و بی خیال خدا و دین و قیامت و شیطان را عشق است و ... این نشانه گمراه است

 

4/17, 03:13 *  چنانچه نجات در توان تو نیست برای نجات گمراه اقدام مکن!!! توان خود را چگونه می سنجیم؟

** توان هر فرد بر اساس و میزان دانایی او و آگاهیش رقم می خورد. هرکس به هر میزان داناست و داناییش را به کار بسته است تواناست. بدیهی است کسی که دانایی ندارد اقدامی برای نجات گمراه نمی تواند و اگر این کار را بکند وی را به ته چاهی که در آن است با خود می کِشاند


[4/17, 03:21 * خداوند چگونه بر بیماری منافقان می افزایند ؟ لطفاً برایمان مثال بیاورید

** بیماری منافقان (تشطُّط، پراکندگی، شیطانیّت) این است که هرگز بر یک صراط نیستند و مدام از این پا به آن پا بر مبنای هوس ها (شهواتِ) خود می پرند و در همین راستا هرکه را سر راه خود ببینند می دوشند و در راستای گمراهی او نیز می کوشند. خدا بیماری آنها را به وسیله افزایش سر در گمی های شان که خواسته خود آن ها ست می افزایند و کاری می کنند که آن ها روی شان را به سمت خدا بر نگردانند که حال خدا از آن ها به هم نخورَد


[4/17, 03:25] * به هنگام اظهار ایمان چه اشتباهاتی و خطاهایی اگر از ما سر بزنند موجب می شود پیش خداوند دروغ گو محسوب شویم؟ لطفاً مثال بیاورید

** کاملاً واضح است که معیار خطاها و اشتباهات رذایل هستند. هرکس خودش را «بنگرد» آیا دارد یک رذیله (زشتی، بدی از نظر خدا) را انجام می دهد یا یک خوبی را؟ اگر کسی بدی را انجام بدهد اما بگوید به نام خدا یعنی دروغگوست. مثلاً کسی به قصد زدن جیب کسی دست او را بگیرد و بگوید خدایا به امید «شما». یا کسی کرکره و در مغازه را باز کند و بگوید بسم الله الرحمن الرحیم اما قصد او گران فروشی و احتکار و دزدی و کلاهبرداری و کلاه گذاری و فروش جنس بد به نام جنس خوب و ... باشد


[4/17, 03:30] * اسباب ایمان کدام هایند؟

** اسباب ایمان آیات قرآن هستند و شرح هایی که امامان بر آن ها داده باشند. باید قرآن را «خواند» و آیاتش را برای اجرای دقیقِ طبق خواست خدا به کار گرفت


[4/17, 03:32]

* کدام عذاب ها بدون درد و کدام عذاب ها درد ناک هستند؟

** در قرآن راجع به انواع عذاب ها برای انواع خطاکاران خودخدابین و دیگران خدابین و ستمگران اشاره شده است که در آگاهیکده قرآن به آنها اشاره خواهد شد ان شاء الله تبارکَ


[4/17, 03:44]

* وقتی مهربانیم خرد ما بیشتر می شود وقتی بی تفاوتیم خرد ما کمتر می شود وقتی نیکو سخن می گوییم چالشها در زندگی ما بیشتر می شوند لذا خواسته و ناخواسته مجبور به حل و فصل چالشها می شویم در نتیجه خرد ما بیشتر می شود وقتی خوب هستیم ولی اطرافیان ما بد هستن هم در خرد هم در احساس هم در جسم قوی می شویم و اگر خوبیم و اطرافیانمان خوب هستند خیلی با سرعت برق آسایی میرویم تا با تقوا شویم

** خدا نکند اطرافیان آدمی بد باشند و نفهم و کودن زیرا آدمی هر لحظه آرزوی مرگ و دوزخ خدا را می نماید و هم در این دنیا و هم در ابدیّتش غرق در عذاب جاویدان و دردناکی که با انتخاب های غلطش برای خود ایجاد کرده است خواهد بود. این طور نیست که اگر اطراف ما را بد گرفته باشد ما خرد بیش تری به خرج می دهیم و کسب می کنیم. یک نگاه به حکومت ایران و مردم ایران بیندازید ... چه می بینید؟ حاکمانی آنچنانی و مردمانی اینچنینی که نتایج آن به خوبی مشهود هر خاص و عامی که اهل تعقّل باشد هست. نیز اگر به اطرافیان یا شاید والدین خود نیز نظر بکنید خواهید دید که چه «چه!!!!بازاری» است این ایران و خانواده هایش و فرزندانش و جوانانش و نوجوانان و کودکانش و میان سالانش و پیرانش که مپرس. اما خُّب کسی جز خدا از اعماق حقیقی آدم ها و آرزوهای بازگشتن به روزهایی که این تصمیم هایی را که گرفتند دیگر حتی دور و برش هم نروند را کسی که خبر ندارد و نمی فهمد که.


[4/17, 03:50]

* از این مثال متوجه می شویم که خرد انسان در نوسان است یعنی بالا و پایین میرود یا کم و زیاد می شود و همواره به یک میزان نیست پس بکوشیم با انتخابها و تصمیمات راست و درست و نیک بر خرد خویش امید به یاری خداوند که بیفزاییم

** خرد کم و زیاد نمی شود و نوسان ندارد. بهره وری از خِرَد توسّط نفس نوسان دارد و پایین و بالا و کم و زیاد دارد. خِرد یکی است. خدای یگانه یک خِرَد را به تساوی میان هر تعداد آدم که در شیطان تکثیر می شود گذاشته است و کاری هم به کار کسی ندارد. یک «کتاب» هم برای شان گذاشته است و چند شخص هم گذاشتند تا شرح کتاب را بدهند و والسّلام.


[4/17, 03:52] * چرا منافقان اهل ایمان را سُفَها می بینند

** زیرا منافقان ابله هستند و کبک هایی که سر در برف جهالت و غرورشان دارند و خود را برتر و سرتر از همگان هم می دانند. زیرا منافقان بیشعورترین انسان هستند

 

 [4/17, 04:02]* و چون با اهل ایمان ملاقات کنند گویند ما (نیز همانند شما)ایمان آورده ایم ولی هر گاه با همفکران شیطان صفت خود خلوت کنند می گویند ما باشما هستیم!!! خیلی می بایست در زندگی تیز بین و دقت نظر داشته باشیم تا جزو این گونه آدمها نباشیم

** بله درست است
[4/17, 04:08] * چقدر تیز بین باشیم چقدر دقت نظر داشته باشیم مطمئن می شویم کسی نیستیم که اهل ایمان را مسخره نماییم و حقیقتا از مسخره کنندگان نیستیم و محصوب نمی شویم و پیش خداوند سر بلندیم؟

** طبق آیات کتاب خدا زندگی کنید


[4/17, 04:13] * آیا از نظر الهی به آدمی که سرگردان است مسخره می گویند؟

بله. زیرا کسی که بر اساس قوانین و دستورات خدا زندگی کند هرگز روی سرگردانی و نگرانی و اندوه و ترس و سردرگمی را نخواهد دید و همواره در آرامش و آسایش و شادی و امید و رضایت و خوبی و شادیزایی به سر می برد و از هیچ اتفاقی ترسی و اندوهی به دل راه نداده است و نمی دهد و نخواهد داد و بی نیاز از هرکسی هست و اگر کسی چنین نیست در ایمانش به خدا تردید کند و سریع به یافتن اشتباهات و خطاها کند و آنها را اصلاح نماید


[4/17, 04:19]لطفاخصوصیات افراد تیز بین و با دقت  را با مثال شرح دهیدمتشکرم

** افراد تیزبین افراد دقیق را می گویند. کسی که هرکاری که می خواهد بکند را با نهایت بررسی همه جوانب آن و در نهایت آرامی و اطمینان انجام می دهد که هرگز پشیمان نشود. ذره بین تیزبینی صحیح و بی پشیمانی و حسرت قرآن است


[4/17, 04:21] * لطفاً ویژگیهای افراد سرگردان را برایمان باز گو نمایید  .   متشکرم

** افراد سرگردان کسانی هستند که صبح ها بدون هیچ هدف جدیدی برای آن روزشان بیدار می شوند و شب ها بدون هیچ بررسی از روزشان و برنامه ریزی برای فردای شان به رخت و تخت و تشک خواب می روند و تا تهِ عمرشان یکسان می گذرد: خور و خواب و خشم و شهوت


 [4/17, 04:26]* خداوند چگونه کافران را در طغیانشان نگاه میدارند؟ لطفاً برایمان مثال بیاورید

** «راه» «خودش» را بر آنها می بندد!! و می گذارَدِشان مثل حیوانات بچَرَند و نشخوار بکنند و مثل عقرب و مار کسانی دیگر را که بی خدا زندگی می کنند نیش بزنند ...


[4/17, 04:30] * چگونه مهلت دادن در طغیان باعث سرگردانی فرد می گردد؟

** بدیهی است اگر کسی دارد غرق می شود و رهایش بکنند و کاری از دست کسی برای نجات او بر نیاید (مثل کشتی تایتانیک و مسافران آن) خب یعنی سرگردان ماندن فرد طغیان گر


  4/17, 06:44* بنده ١٣١هستم دراین قسمت از آیه من فکر میکنم منظور از همفکران شیطان صفت همان نفس سرکش ماست  که همیشه بعد از ایمان آوردند مرتب در خلوت وتنهایى مارا به انجام کارهاى اشتباه وسوسه میکند و راحت میشود تشخیص داد ولى کنترل کردن آن زحمت وکوشش میطلبد

** نفس آغازینِ ما (نفس مُلهَمه) حالتی به نام اختیار دارد. و نفسٍ و ما سوّاها فألهَمَها فُجورَها و تَقواها یعنی می تواند بر اساس سرشت خود عمل کند یا بر سر در سوراخ های تاریک و وسوسه گر کردن زندگی اش را بنا کند و وقت و توان و نعمت هایش را هدر بدهد. بهترین راه، کُنترلِ پیش از نگاه به سمتِ گناه است


[4/17, 07:26] بنده ١٣١ * بنظرم بیشتر این موارد اشاره شده در درون ما اتفاق میافتد بیرونى نیست گمراهى در درون ما هست شخصى بیرون نیست اگر هم در بیرون کسى رو میبینیم که مثلا گمراه شده این آینه درون خودمون هست که در بیرون تجلى یافته بنابراین با خودسازى عمیق وتغییر درونى همه چیز در دنیاى بیرون ما عوض میشه خیلى باید در درونمون تفکر کنیم ان شاء الله

** ان شاء الله


[4/17, 10:26]سلام بنده ۲۰۰۱  * آیا نظرات و درکِمون از آیات  را در این مرحله هم باید بگذاریم ویا فقط باید ترجمانش را به همراه آیات بادقت بخوانیم و وقتی ترجمه شما هم بر ان افزوده شد ، تجربه و اتفاقاتی که در  مسیراین آیات به آنها رسیدیم بیان کنیم ویا اگر پرسشی داریم از آنهایی که شما ترجمه میکنید داشته باشیم . با تشکر وقدر دانی

** آیات را خوووب و با دقّت «بخوانید». اگر قرار باشد برای هر یک حرف و یک کلمه و یک عبارت و یک آیه مدااام مثل آن «همسفر» پُر پرسش مان بپرسیم که چیزی از «سفر» که همانا کوشش در لذّت بردن از «عبور» از «آبهای خداگون» «دریا»ی «قرآن» است «نمی بینیم» که!!. فکر کنید و به درک عمیقی از هر آیه برسید و در «دریا»ی قرآن هر روز «شنا» و «غوّاصی» کنید و هرگاه دُری گردان («مروارید»ی «قلتان ـ نه غَلَتان! ـ») یافتید بهره آن را با ما هم به اشتراک بگذارید. اگر نهایت کوشش تان را کردید و چیزی دستگیرتان نشد که به همه «اینجا»ئیان بنمایید آن گاه بپرسید نه این که برای هر واژه یک پرسش ارائه دهید.

 

[4/17, 11:45] * بنظر من نفس انسان مانند کودک پاکی هست که هوای همه چیز دارد وظیفه ما این هست بکوشیم پاکش نگاه داریم

** بلی


[4/17, 11:47] * مبارزه انسان برای پاک نگاه داشتن نفسش کوششی همیشگی است

** آری


 [4/17, 12:03]* اینکه نفس انسان هوای همه چیز دارد بسیار زیباست و نعمت و رحمتی بس عظیم و بزرگ است

** بلی
[4/17, 12:22]
* این لطف بی نهایت بزرگی که خداوند آن را به انسان هدیه نموده اند

** بلی

 

لطفاً دقّت کنید: پیش از ارسال نظر یا پرسش یا تجربه یا هر نوشته ای از خودتان بپرسید این را برای چه دارم مطرح می کنم؟ از طرح این مسأله یا پرسش یا تجربه یا هر نوشته، به چه کسی چه سودی می رسد؟ چه فایده ای دارد نوشتن این؟ از خودتان بپرسید و اگر دیدید فایده ای برای همگان دارد آن را بپرسید یا مطرح نمایید. ضمناً پیش از پرسش آن را خودتان نیز تحقیق کنید و پاسخ های تحقیق شده تان را بررسی کنید و اگر ضرورتی دیدید برای همه مطرح نمایید مطرح کنید زیرا مقدار وقتی که من بایستی برای هر پاسخ هر پرسش شما بگذارم می تواند صرف تولید محتوایی شاید بسیار ضروری تر باشد. خلاصه این که بکوشید پیش از هر نوشته و نظر و تجربه و پرسش، آن را کاملاً ضروری تشخیص داده و سپس طرح نمایید. ممنون خداییم و سپاسگزار همه شما

در آگاهیگاه (همین وبلاگ که در آن هستید) برای هریک از عزیزانی که کد دریافت داشته اند یک صفحه از میزان رضایتمندی، میزان یاری های مالی، میزان رُشدی که در آنها در طول «همسفری» در شما ایجاد شده است و خلاصه ای از نگاه آگاهیگاه به شما ـ به صورت کاملاً خصوصی ـ وجود خواهد داشت که هرکس می تواند با دریافت رمز خود به آن ها سر بزند و از محتویان صفحه خود آگاه گردد. این آگاهیکده که صفحات «همسفران» در آن محافظت می شود آگاهیکده «مسافران» نام دارد و آرام آرام یک یک تان در آن ثبت خواهید شد. به اتّفاقات آگاهیگاه دقّت کنید زیرا در هر اتّفاق آن قطعاً «درسی» خاص نهادینه شده است. حتّی ایجاد آگاهیکده ها

 

  • مَهدی هُدایی