"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

تُندی بِنَهید تا از شرور شیاطین برهید. کُندی برگزینید و لِجام (دهنه) به مکث (خِرَد) بدهید و آرام آرام تا کام، گام به گام سپاس خدای بگزارید و گذشته ها (اشتباهات و خطا) را پلکان رشد به عوالم بالا قرار دهید تا به قُرب (هم سایه گی خدا) برسید

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «الله» ثبت شده است

شما (2001):

سلام علیکم . ضمن قبولی طاعات و تبریک میلاد کریم اهل بیت و تشکر و فراوان و مجدد هم بابت این ترجمه ها که تحولی نو در زندگی خانوادگی ام و دیگر دوستان که باهم به صورت دسته جمعی کار میکنیم ایجاد شده و هم ترجمه های فارسی . که اگر چه که سالها در کنارتان بودیم و ترجمه اش را می خواندیم این تجربه گوش سپردن به ترجمه اش را که فقط ترجمه باشد را نداشتم و تاثیر های زیبایی را در یافت کردم و همچنین سئوالاتی که ایجاد شده  اما خواهشی داشتم که اگر امکان اینکه با صدای خودتان همین ترجمه های کنونی تان را که علاوه بر سوره حمد بخشی از بقره را هم ترجمه کردید در گروه قران در پرسش تفکر قرار دهید تحولی افزون بر این تحولی که در حال اجرا داریم می افزاید و اثرش ماندگار تر است چون شنیدن با گوش اثر دیگری برایم داشته . و با خود اندیشیدم که شاید دلیل نازل شدن وحی هم همین اثر شنیدن بوده با سپاس از تمامی لطف و مهربانی هایتان و خدا همیشه نگهدارتان 

آگاهیگاه (بنده30)

سلام علیکم و رحمت خدا بر شمایان. منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب قربتست و بشکر اندرش مزید نعمت. هر نفسی که فرو میرود ممد حیاتست و چون برمی آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجودست و بر هر نعمتی شکری واجب. هرچه هست از اوست اگر نیک است و نیکی بزاید. اگر شاد است و شادی بزاید لیک مانا نه نامانا. خوشحالم از آنچه خدا ارزانی من داشته است و گرچه شرمنده ی بارگاه ملکوت اعلای حضرت «او» هستم بسی بسیارانه ی بی انتها. لطف شما نیز را سپاسگزارم. بر آن هستم تا خودم به یاری حضرتِ «دارا» و اجازت «وی» کتاب «ایشان» را در نوعی منحصر برای جهانیان «بخوانم»«شان» اما کِی لیاقتم دادی خدا را نادانایم. اسئلک اللهم مِن فضلکَ. بادا این رمضانِ گناه سوز مرا چنان در اعماق بسوزاند تا «زمین» من اعلی و مستعدّ لیاقت و قدرِ «حاصل»دانا و حاصل خیز بگردد و در پاکی «درختِ خوانش «آخرین چشمه»» را بر گوشها بنشاند تا خدا بدانوسیله «آن» را در گوشها «برساند و بکاردش» ... آمین. آری که گوش برترین برای آدمی است: قل أذنٌ خیرٌ لکم ما مدّعیان در طلب«ش» بی خبرانیم وآن را که خبر شد خبری باز نیامد و ناگهان برآمد که خواجه نیز برفت

 

شما (2001):

سلام علیکم ضمن قبولی طاعات و تبریک میلاد کریم اهل بیت اگر چه این مطالبتان درجه یک و ناب و چه خوب که همگان این مطلب را بخوانند و بدان عمل کنند و عزت زندگی و لذت بردن از زیبایی های طبیعت را در جاده های گوناگون را بجای ذلت روی چرخ ویلچر رفتن و هزاران ذلت دیگر را بر گزینیم . اما چه خوب که همه جا و همه وقت بدانیم و حضور خدا را کنار خود حس کنیم و مخصوصا با همین سوره حمد همراه شویم و  اونوقت که هر روز خدا را گام به گام کنار خودمون حس میکنیم و بهتر از قوه تشخیصمان بهره میبریم و ذلت و عزت را درمی یابیم و آیه ای که خداوند میفرمایند: چه بسیار مسائلی که شما بر انجامش کراهت دارید اما به خیر شماست و چه بسیار مسائلی که شما دوستش دارید اما برای شما بد است و به ضرر شماست با عمق وجودم درکش میکردیم و اینقدر در مسائل دیگه هم عجله نمیکردیم و پیرو خیر خدا میشدیم و نمی گفتیم ما دوست داریم زودتر برسیم ، کلاس ماشینم میاد پایین اگر ..... و هزاران  اگر اگر دیگر و اونوقت اون چراغهای اعلام سرعت و دوربین ها و چه و چه را به پلیس و مملکت و... نسبت نمیدادیم و همه را خیر خدا میدیدیم و خدا همیشه نگهدارتان الحمدلله رب العالمین 

آگاهیگاه (بنده30):

سلام. بسیار مطلب خوبی است فقط یک زمینه ی استغفار را برای تان یاد آوری بنمایم که روی ویلچر رفتن را جزو ذلت نگیرید زیرا هستند عزیزانی که روی ویلچر هستند و جزو عزیزان خدایند و از بزرگترین دانشمندان جهان و پرتوان ترین ورزشکاران جهان و از کجا که برخی شان نیز از بزرگترین عابدان خدا در خفا نباشند. ممنون

 

  • مَهدی هُدایی

درود بر 365

شما:

سلام ودرود تا حالا اینطور معنی نشده بود این آیات برای من چقدر تفاوت پس این ماییم که سختی را برمیداریم در صورتی که آسانی هم همانجاست به این راحتی بسیار سپاسگزارم

آگاهیگاه (بنده30):

تأکید خداوند بر تفکّر و ارزش تفکّر در قاموس حضرت الهی، جنابِ الله تعالی بر همین مبناست که آدمیان مدّعی سمتِ «ایشان» بر اساس اندیشه «ایشان» را احترام و اکرام کنند نه بر اساس جهالت و دنباله رَوی از مدّعیانی که دیانت حضرتشان را به بازی گرفتند و نفرت انسان را از خدا و دین و آیین و کیش و مرام و هرچه انسانیّت است حتّی بنیاد نهادند و بر آن، آن به آن افزودند و باز هم مدّعی اَند که خدا آنان اَند و باقی همه هیچ و گُم در پیچ های پیچاپیچ گُمی. آری! هم آسانی در اختیار ادمی است و هم عُصر ـ فشردگی و گرفتگی و سختی و ناامیدی و آزار و اندوه و ... ـ و وااای بر نمازگزاران که ریا می کنند و حقّ دیگران را به آنان نمی رسانند و نمی دهند

أَوَلَم یتفکّروا؟

لقومٍ یتفکّرونَ

لعلّهم یتفکّرونَ

ثُمّ تتفکّروا

و یتفکّرونَ

أَفَلا تتفکّرونَ!؟

و چه حیف که قرون رفتند و بندِ جهالت برای نمایش قدرت به دست و پا و گردن ما بسته ماند و شیاطین توسنِ توانایی و سرپرستی بر انسان سوار بوده و راند

  • مَهدی هُدایی

شما:

سلام ودرود من درباری مطلب بالا این سوال برایم ایجاد شد که اگر سختیهای زندگی باعث رشد آدمی نیست پس این گفته پروردگارمان که میفرمایند ما انسان را در سختی آفریدیم واینکه بعدهر سختی آسانیست چه میشود من فکر میکنم سختیها موهبت الهی هستند که در آنها ما با نوع عملکردهایمان امتحان میشویم آیا درست نیست؟

آگاهیگاه:

سلام. درباره ی پرسش نخست شما معنای آیه ها عبارت اَند از: لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِی کَبَدٍ [٩٠:٤] ما انسان را سر بلند و راست قامت آفریدیم

أَیَحْسَبُ أَن لَّن یَقْدِرَ عَلَیْهِ أَحَدٌ [٩٠:٥] اما آیا او خیال بَرَش داشته که هیچ کس برای او حدود معین نمی کند؟ (یعنی که هر غلطی که می خواهد می تواند بکند!؟)

و در مورد پرسش دوم تان معنای آیه این است: فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا [٩٤:٥] پس درست اَش این است که با سختی آسانی هم هست

إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْرًا [٩٤:٦] درست این است که با سختی آسانی هست ... (و این به این معناست که صاحب قرآن در شگفت است که پس این انسان چرا سختی را بر می گزیند!؟ (فأینَ تذهبونَ؟ کُجا!؟ ها؟، افلا تعقلونَ؟ پس عقلتان چه!!؟) موهبت به معنای هدیه ی بی چشمداشت است و الله جلَّ و عَلا وَ تبارکَ شأن شان أجلّ از این است که به آدمیِ صاحبِ روح «ایشان» و عقل و اسماءَ کُلَّها و قامتِ رعنا و برگزیده ی مخلوقات و جانشین همه شان بر زمین سختی موهبت بدهند!!! امتحان اما موضوع دیگری است. هرکس ادّعایی بکند وی را می آزمایند اگر راست گفته بود نمره و مَدرَکِ مُدرَکاتِ عمل به آنها کرده را تقدیمش می کنند. این می شود امتحان. وگرنه کسی که ادّعایی ندارد و وکالتش (سُکان زندگیش) را به دستان پر توان الله داده است امتحان چی؟ «وکیل»اَش  سپس باید از او در برابر مُمتَحِن «پاسخگو» باشند. ممنون که دقیق هستید

  • مَهدی هُدایی

دو داده خداست که تا از دست نرود آدمی آن دو را نبیند!:

تن درستی (صحّت) و آرامش (الأمان)

نعمتان مجهولتان: الصّحت و الأمان

این روز و شب ها که فقط ایثارگرترین انسان های زمین سرِ کار و کوشش و مقابله با مأمور نادیدنی و جلوناگرفتنی هستند و باقی مردمان کُلّ جهان در رُعبی بی نظیر در طول تاریخ بشر هستند آدمیان، این کلام آخرین فرستاده و «پیام»آور خدا را می شود که درک کنند و بادا به حال آدمیان که بیدار شوند و به «خود» بازگردند و مسیر جز این که تا کنون طی ایده اند بگزینند و طی بکنند

(پس من از اکنون هر صبح که بر می خیزم سری بر خاک پاک به شکرانه ی سلامت و امنیّت ـ آرامش ـ می نهم و خدای را ندا می دهم که چه قققدر خوش حال و شادم که «ایشان» را دارم و هیچ غم و غصّه و اندوه ندارم و می کوشم این هر دو را همیشه با تمام توانم بپایم. نیز تا در توان دارم می کوشم و می پرسم از این و از آن ـ اگر خودم کسی نمی شناسم ـ که به دیگرانی که به این دو محتاجند یاری برسانم و این گونه در کاربرد، قدر «هردُوانه» بدانم. گرچه باز همین هم نعمت بزرگ خداست و سپاس این یکی را باز نمی توانم. پس هر روز صبح و شب به خدای عرض می کنم: دوستا! رفیقا! ای اهل مُدارا! من حمد و سپاس «شما»ی نتوانم بس که بزرگید و سرشار از لطف و محبّت و مهر و بخشش و خوبی

 

  • مَهدی هُدایی

بِسْمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ( 1 )
به نام خداوند بخشنده‌ی مهربان می آغازم
(پیش از هر کاری، چند لحظه توقف و تمرکز - مکث - نمایید تا مطمئن شوید کاری که می خواهید بکنید با نام خدا و این احساس آغاز می شود که در آغوش خدا و تحت حفاظ نوازش «ایشان» هستید - اکنون فقط کار درست را بر خواهید گزید - اندوه زُدایی - ... و آن را درست انجام خواهید داد - شادی زایی - ... و راستی را پیشه خواهید کرد - تولید مهر و عشق، که نشانش گسترش لبخند است -)

ٱلْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلْعَٰلَمِینَ ( 2 )
سپاس و ستایش مخصوص خداوندی است که پروردگار جهانیان است
(پیوسته در پنهان و آشکارا شاد باش و شادیَت را برای خدا بنما - به نمایش حس و گفته و کرده بیاور، گله هیچ مکن، نق نزن، غُرولُند کنار بگذار، شکوه نداشته باش و بهانه نیار و داشته های خود برای خدا بشمار به نشان سپاس از ته دل -، که حضرت «او» مربی مستقیم کُل جهان هاست - از گیاه و جماد و هر حیَوان و حالت و جان و روان و حوادث هر آن و رشد و مرگ و تولد و ضبط و شمارش و عدلِ جزا و رویش و ریزش و هم مربی مخصوص تک تک ماست -

ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ ( 3 )
(
خدا که) بخشنده و مهربان است
(دوباره حس خوب در آغوش حضرت «او»یی خود تو بپای و حس نوازش دستان پر محبت «وی» که جزای حسن انتخابِ کار و خوبیِ انجام کار شماست -

مَٰلِکِ یَوْمِ ٱلدِّینِ ( 4 )
(
خدا که) مالک روز جزاست
(نیز تو به هوش باش که «روز حساب»، جزایِ منتخبات و نحوه ی کار تو چیست؟ همنشین تو کیست؟

إِیَّاکَ نَعْبُدُ وَ إِیَّاکَ نَسْتَعِینُ ( 5 )
(
خدایا) تنها تو را می‌پرستیم و تنها از تو یاری می‌جوئیم
(حواس تو هست که معنی این کلام کنونیَت این است: من فقططط به شخص شخیص «شما» جناب خدا چشم قربان می گویم و فقططط هم از شخص شخیص «شما» یا پروردگارا، یاری و کمک می طلبم و بس ... حواس تو هست چه گفتی و رفتی؟ خواس تو باشد!)

ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِیمَ ( 6 )
(
خداوندا!) ما را به راه راست هدایت فرما
(کار درست بگزین زین پس که این خواسته ی توست و کار درست را درست به سرانجام درست برسان و در تمام لحظه به لحظه کار تا نتیجه راستی کار نیز آزمای به این حس قشنگ که خدای دست تو را گرفته و پا به پای ناظر کار شماست)

صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمْ غَیْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ ( 7 )
(
خداوندا! ما را به) راه کسانی که آنها را مشمول نعمت خود ساختی، (هدایت کن) نه غضب شدگان و نه گمراهان
بخوان» و بِدان که کسان که تو راهِ رفته ی ایشان را خواهان از رحیمی و رحمان چه کسان اند و پای جای پای یک یک ایشان بگذار تا از مردمان مورد خشم خدای و مردم گم شده در هزار تُوهای تُودرتُوی چشم و دل رُبای به در آیی بر جاده ی مستقیم رهوار)

 

  • مَهدی هُدایی