"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

«فردا»جدیدمتولدمیشویداگر«اینجا»بمانیدودرسهارابفهمیدوبکارببرید

"دارا"یاوَرِخُداست،آیَدغَمی زُدایَدشادی زایَددَوَدرَوَد

تُندی بِنَهید تا از شرور شیاطین برهید. کُندی برگزینید و لِجام (دهنه) به مکث (خِرَد) بدهید و آرام آرام تا کام، گام به گام سپاس خدای بگزارید و گذشته ها (اشتباهات و خطا) را پلکان رشد به عوالم بالا قرار دهید تا به قُرب (هم سایه گی خدا) برسید

دنبال کنندگان ۱ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
آخرین نظرات

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «خطر» ثبت شده است

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

الم [٢:١]

الف، لام، میم

﴿١﴾

   

ذَٰلِکَ الْکِتَابُ لَا رَیْبَ ۛ فِیهِ ۛ هُدًى لِّلْمُتَّقِینَ [٢:٢]

آن کتاب [بلند مرتبه‌] هیچ تردیدى در آن نیست، راهنماى پرهیزگاران است

﴿٢﴾

   

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ [٢:٣]

آنان که به غیب ایمان مى‌آورند و نماز را برپا مى‌دارند و از آنچه روزیشان کرده‌ایم، انفاق مى‌کنند

﴿٣﴾

   

وَالَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِمَا أُنزِلَ إِلَیْکَ وَمَا أُنزِلَ مِن قَبْلِکَ وَبِالْآخِرَةِ هُمْ یُوقِنُونَ [٢:٤]

و آنان که به آنچه به تو نازل گردیده و آنچه پیش از تو نازل شده، ایمان مى‌آورند و اینانند که به آخرت یقین دارند

﴿٤﴾

   

أُولَٰئِکَ عَلَىٰ هُدًى مِّن رَّبِّهِمْ ۖ وَأُولَٰئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ [٢:٥]

آنان بر هدایتى از پروردگار خویشند و هم ایشان رستگارانند

 

 

حروف الفبا سرمایه جدا ناشدنی شما هستند. ایا چه بهره هایی از آن ها ببرید در دستان شماست

«آن» «کتاب» که در دستان شماست، تردید نکنید که «راه» را به شما نشان خواهد داد فقط اگر که «خود»«پا» باشید و مدام بر مبنای «آن» گام بردارید

 

«خود»«پا»ها آن گاه (هر وقت و هر جا) که کسی هم نیست می دانند که خدا هستند و سیستم ضبط و ثبت «ایشان» به شدّت و بدون تعطیلی و اشتباه در حال نگارش اند و وصل بودن به سیستم «ثبت» و «ضبط» الهی (نماز) را پایه پندار و رفتار و گفتار و کردارشان می گیرند {و برای همین نیز از هر فحشاء و مُنکَری ـ زشتی و بدی ـ دور هستند} و ذرّه ای از دارایی ها و داشته های شان را ثمره توان و هوش و کوش خود نمی شمارند و از آن ها برای پاکیزه و زلال ماندن شان به دیگران نیز می دهند تا چون جویبار زندگی بکنند نه در مُرداب و باتلاق بخل و حرص و طمع

 

و «خود»«پا»«ها» با اجرای این قرآن که بر «تو» نازل شده است و با «کُتُب» دیگر پیام آوران گذشته پیش از تو آرام می گیرند و آن جهانِ حساب جاودان را شده انگار می دانند انگار که در «آن» اند

«خود»«پا»ها دست در «دستان» خدا به سمت خواسته های «ایشان» روان هستند و همان ها فقط (که در پیروی مطلق از حقّ روییدند ـ رُستَند ـ) رَستَند

  • مَهدی هُدایی

دو داده خداست که تا از دست نرود آدمی آن دو را نبیند!:

تن درستی (صحّت) و آرامش (الأمان)

نعمتان مجهولتان: الصّحت و الأمان

این روز و شب ها که فقط ایثارگرترین انسان های زمین سرِ کار و کوشش و مقابله با مأمور نادیدنی و جلوناگرفتنی هستند و باقی مردمان کُلّ جهان در رُعبی بی نظیر در طول تاریخ بشر هستند آدمیان، این کلام آخرین فرستاده و «پیام»آور خدا را می شود که درک کنند و بادا به حال آدمیان که بیدار شوند و به «خود» بازگردند و مسیر جز این که تا کنون طی ایده اند بگزینند و طی بکنند

(پس من از اکنون هر صبح که بر می خیزم سری بر خاک پاک به شکرانه ی سلامت و امنیّت ـ آرامش ـ می نهم و خدای را ندا می دهم که چه قققدر خوش حال و شادم که «ایشان» را دارم و هیچ غم و غصّه و اندوه ندارم و می کوشم این هر دو را همیشه با تمام توانم بپایم. نیز تا در توان دارم می کوشم و می پرسم از این و از آن ـ اگر خودم کسی نمی شناسم ـ که به دیگرانی که به این دو محتاجند یاری برسانم و این گونه در کاربرد، قدر «هردُوانه» بدانم. گرچه باز همین هم نعمت بزرگ خداست و سپاس این یکی را باز نمی توانم. پس هر روز صبح و شب به خدای عرض می کنم: دوستا! رفیقا! ای اهل مُدارا! من حمد و سپاس «شما»ی نتوانم بس که بزرگید و سرشار از لطف و محبّت و مهر و بخشش و خوبی

 

  • مَهدی هُدایی